آزادی یا زندان؟

 

خيلي خوشكل نبود اما...اما چون از يك فاميل نجيب وسرشناس بود خواستگاران  زيادي داشت تقريبا از همهكساني كه به نحوي با اين خانواده در ارتباط بودندحداقل  يك نفر خواستگارآيدا شده بود اما نميدونم چه حكمتي داشت كههمه را بي بهونه رد ميكرد اگهبر حسب اتفاق  خانواده ش هم با يكي موافقت مي كردندو روي قبول اون تاكيد مي كردناونا رو تهديد به خودكشي مي كردهمه مونده بودناين آيدا خانوم كه ته تغاريه خانواده اس سليقه ش كيه كه اين همه آدم رو رد مي كنه؟! تا اين كه چندشب پيش خبر رسيد بله برون آيدا خانومه وبا كلي دبدبه و كبكبه كل فاميل و دعوت كرده بودند داماد كي بود؟بهرام مشنگ  بهرام يه آدم بد اخلاق، قد كوتاه، چاق و  سبزه رو بود كه هيچ حسني نداشت . آره؛ آيدا خانوم، سيندرلاي فاميل  خاطر خواه بهرام مشنگ شده بود و به خواستگاريش جواب بعله داده بود . ولي چه حيف !!تومراسم بله برون سر مهريه دعوا شده ودر نهايت ،در كمال ناباوري بهرام مشنگ 5سال دوستي با آيدا خانوم رو كوبونده بود تو صورت پدر و مادر و فاميل عروس وگفته بود ته تغاريتون همچين تحفه اي هم نيست كه روش اين همه حساب باز كردين  دختري كه 5ساله با من رفيق بوده رو هيچ كس ديگه اي قبول نمي كنه يا با مهريه مورد قبول من برام عقد مي كنين يا دختر تون ارزونيتون زن واسه من زياده آيدا نشد يكي ديگه.......

 حالا آيداي پرفيس و افاده ما مونده و يه فاميل بزرگ كه همه تو صورتش تف ميندازن و دو چشم رنگي كه پر شده ازاشك وحسرت و يه باباي  ....يه بابا كه براي اينكه صداي خواستگار دخترشو وتوهينهاي بي سروته اونوو سرزنشهاي داداشا و خواهراشو  نشنوه رفته گوشه حياط و سرشو گرفته ميون دستاش و سعي مي كنه به خودش بقبولونه همه چيز درست ميشه اما چطوري ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! بايك سكته ناقص ؟؟!!!!!!!

 بله اين آيدا خانوم ما از همونايي بود كه مي گفت خودم بايد طرف مقابلم رو بشناسم ببينم به درد هم مي خوريم يانه ولي هيچ كس باور نمي كرد آيدا واقعا بخواد با پسري دوست بشه و ازش شناخت پيدا كنه حالا بعداز 5سال اونو شناخته ديده به درد هم نمي خورن اما نه راه پس داره ،نه را ه پيش، نه آبرو تو خانواده خودش براش مونده، نه عزت نفسو احتراميپيش خانواده داماد ؛اتفاق فقط يكبار رخ ميده فقط يكبارباور هامون عوض شد يا قصه زندگي تغيير كرد يا ...تو فكر پدر آيدا فقط يه مشت باور از اول بوده و قرار بود تاآخر همونجوري پيش بره اما نميدونم  چي شد كه دنيا ...راستي دنيا تغيير كرد يا ما خواستيم اون و تغيير بديم شايدهم همه چي سر جاشه و ما تغيير كرديم

اون اوايل داماد كه مي يومد خواستگاري عروس و نديده بايد قبول مي كرد يعني پذيرش عروس توسط محارم داماد صورت مي گرفت. كم كم فهميدند كه اين روش اشتباهه وداماد هم حق داره قبل از مراسم ازدواج عروس و حتياگر شده يك نظر ببينه كمي كه گذشت فرهنگها پيشرفت كرد و گفتند عروس هم حق داشته و ما بي انصافي مي كرديمبايد عروس و داماد قبل از ازدواج تو جلسه خواستگاري درمورد سلايق و علايقشون حرف بزنند تا ببينند به درد هم ميخورند يا نه از اونجا كه تحقيقات اوليه توسط پدر و يا داداش و ديگر اقوام صورت مي گرفت يك جلسه حالا بگذريم دوسه جلسه براي آشنايي كافي بود تا بعد كه عقد و عروسي مي گرفتند و تمام. اما كمي بعد عقد رو از ليست مراسم حذفكردندو به  به عقد محضري بسنده كردند و موند يه مراسم عروسي كه بعد از 5 الي 6 سال مي گفتند خرج زياده و عروس و داماد به جاي خرج اضافي وعروسي گرفتن رفتن ماه عسل البته بگذريم كه  اين عروس و داماد پاشون رواز شهر بيرون نمي گذاشتند و ماه عسلشون وخيالي به دبي مي رفتند .اما جديدا عروس خانوم ها حق جديدي رو براي خودشون قائل شدن و اون آشنايي با داماد طي چندين ساله يعني همون دوست پسر دوست دختري! يعني چيزي كه تو فرهنگ ما نبود ونبايد اجازه بديم  جاي خودشو باز كنه وگرنه مي رسيم به تعدد زوج و زوجه به شيوه امريكايي اونوقت كشور اسلامي ما هيچ تفاوتي با اروپا و امريكا نداره.  بايد به هوش باشيم بعضي از دبيرستاني ها خيلي راحت بدون هيچ شرمي در محافل به تعدد دوست پسران خود نزد دوستان اعتراف مي كنند ودوستان ديگرشان هم بخاطر عقب نماندن از اين قافله به همين مسير كشيده مي شوند ردههاي سني 14 تا 24 سال دخترها خيلي راحت دارن ارزشها رو زير پا مي گذارند و باورهاي جديدي رو وارد جامعه ميكنند واز آنجا كه اين باورها به شيوه اي جوان پسند ومظلومانه و بعنوان يك امرعادي و طبيعي ارائه مي شود خيلي سريع مورد قبول نسل جوان جامعه قرار مي گيرد و خيلي راحت جاي خودش را پيدا مي كند باورهايي كه هم ضد دين است هم ضد ارزش.ارزشهايي كه اگر بنيان آن در خانواده كمي قويتر نهاده شده بود و در مدارس  بر روي آن تاكيد بيشتري صورت مي گرفت شايد امروز جامعه ما صورت دلپذيرتري به خود مي گرفت.... پس پدران و مادران عزيز بهوش باشيد كه  ارتباط با جنس مخالف امري عادي نيست. همه چيز از يك نگاه شروع مي شود يك حرف، يك كلام ،يك نظر! مواظب نگاه دختر تون، نظرش، حرفش ،اشاره ش، باشيد ساده نگيريد اگه نمي خوايد يه روز مثل پدر آيدا با يك سكته از زير اين همه بارمسووليت بيرون بياييد اگه نمي خوايد به جاي افتخار و ساز و دهل دخترتون را با شرمندگي به دست خانواده داماد بديد بهوش باشيد

 زندگي شوخي نيست، بازي نيست، با حرفا و خرده فرمايشهاي يه دختر 17 ساله زندگيتون رو به باد ندين، به حرفهاي غيرمنطقي فرزندانتون مهر تاييد نزنيد.    نگذاريد فرزندتون آنقدر تو گوشتون بخونه كه فكر كنيد رابطه قبل از ازدواج با جنس مخالف  يه امر عاديه . اينارو ميگم چون ديدم خيلي از پدر و مادر ا بخاطر اين كه بچه ها بعدا احساس محروميت و محدوديت نداشته باشنداز شير مرغ تا جون آدميزاد و براش مهيا مي كنندغاافل از اينكه محدوديت نداشتن هم خودش يه نوع محروميته نذاريم ازادي به اونجا برسه كه از حد خودش فراتر بره و اسمش وبذارن  بي بندو باري  و ولنگاري

آزادي وقتي قشنگه كه بخواي از قفس گناه خلاص بشي وقتي قشنگه كه بخواي از قفس تاوان بيرون بياي مواظب باشيد كه يه وقت به بهانه آزادي بچه ها رو وارد زندان گناه نكنيد تو قفس تاوان نيندازيد/در پناه خدا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, | 2:30 | نویسنده : هــــفـــتــــکـل ســـــــلام |